بعضیها این تجربه را داشتنه اند که از خواب بلند میشی و نمیتونی حرکت کنی و بدنت هنوز خوابه، ولی چشم میبینه و گوشت میشنوه
البته خیلیها هم نداشتند این تجربه را، اما نگران نباشند چون یه بختک بزرگ تر افتاده روی همه آدمها و اون خود هوشیاریه
چرا؟
چون وقتی خستهای و میخوابی آدمها و حوادث و وقایع جورواجور میان جلوت رژه میرن
چون حتی وقتی مخت پخش بشه روی آسفالت هم احتمالا این بختک ول کن ماجرا نیست و میگه کور خوندی که من یه جایی توی سرت هستم و من را دست به سر میکنی و دست از سرت برمیدارم
خب حالا که چی؟
حالا که این:
خسته شدم از این ابدیت تدریجی
من یه ابدیت بسیط میخوام
خدایا به جون خودت یه کاری کن
این ماه رمضان هم نتونست آدمم کنه
از اون دور اشاره میکنند شادش کو
خب خجالت بکش
نمیبینی در محضر خدا هستیم
بذار از محضر خدا فاصله بگیریم
بیخیال
مهربان تر از مادر